دسته : -مبانی و پیشینه نظری
فرمت فایل : word
حجم فایل : 65 KB
تعداد صفحات : 43
بازدیدها : 399
برچسبها : پروژه تحقیق مبانی نظری
مبلغ : 15000 تومان
خرید این فایلمبانی نظری و پیشینه رویکردهای مختلف انگیزشی
در 43 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
رویکردهای مختلف انگیزشی
رویکرد رفتاری
یکی از مکاتب روانشناسی یادگیری مکتب رفتارگرایی[1]است، هیلگارد و باور[2] (1975) در کتاب نظریه یادگیری خود، مکتب رفتارگرایی را به جهان بینی تجربی به گرایی[3] نسبت داده اند. در مکتب تجربه گرایی، اعتقاد بر این است که تجربه تنها منبع اصلی دانش اندوزی است و یادگیری از راه کسب تجارب حسی صورت می پذیرد و از این رو گفته میشود که اندیشه های انسان مستقیماً از تجارب حسی مایه میگیرد. این اندیشه ها با نتیجه ی مستقیم تجارب حسی هستند ویا از ترکیب و تداعی میان آنها تشکیل مییابند (هیلگارد وباور، 1975؛ سیف، 1380).
برای روانشناسان رفتارگرا، موضوع مهم علم روانشناسی، رفتار آشکار موجودات زنده است و پدیدههای دیگر روانشناختی از جمله احساس، ادراک، اندیشه و سایر فرایندهای ذهنی را در پرتو رفتار آشکار مورد بحث و بررسی قرار میدهند. از این رو روانشناسان رفتارگرا، یادگیری را کسب رفتارهای مختلف میدانند و نحوه کسب رفتار را غالباً با فرایندهای شرطی سازی توصیه میکنند (سیف، 1380).
روانشناسان مکتب رفتاری از جمله پاولف[4] و اسکینر[5] سعی داشتهاند که عناصر ساده و بنیادی یادگیری را مورد بررسی قرار دهند. به این امید که از طریق دستیابی به این اصول و عناصر ساده بتوانند یادگیری های پیچیده را نیز تبیین کنند. فرض اساسی روانشناسان این مکتب آن است که یادگیریهای پیچیده مانند حل مسأله و خلاقیت، نیز قابل کاهش به عناصر ساده هستند.
در مکتب رفتارگرایی، مفهوم انگیزشی با این اصل ارتباط نزدیکی دارد: رفتارهایی که در گذشته تقویت شدهاند به احتمال بیشتری از رفتارهایی که تقویت نشده یا تنبیه شده اند، تکرار میشوند. در واقع یک نظریهپرداز رفتاری، به جای اینکه از مفهوم انگیزش استفاده کند، روی این موضوع تاکید میکند که دانشآموزان تا چه اندازه ای یاد گرفته اند تکالیف مدرسه را برای به دست آوردن نتایج مطلوب انجام دهند (بندورا، 1986).
2-2-8-2- رویکرد شناختی
یکی دیگر از مکاتب مهم روانشناسی یادگیری مکتب شناختی یا شناخت گرایی است.
هلیگارد و باور (1975) این مکتب را به جهان بینی خردگرایی نسبت داده اند. در این مکتب عقل یا خرد منبع اصلی دانش است و یادگیری اندیشه ها از راه تعقل و استدلال صورت میگیرد. برای خردگرایان تجارب حسی داده های نامنظم و درهم بر هم هستند که مواد خام استدلال و عقل به حساب میآیند. این داده های خام را میتوان تفسیر کرد. به عبارت دقیق تر برحسب طبقات معینی از فرضهای ادراکی ذاتی که ذهن با آنها به کار تفسیبر میپرازد (هلیگارد و باور، 1975؛ سیف،1380). ...
...
[1] Bihaviorism
[2]Hilgard & Bowere
[3] Empiricism
[4] Pavlov
[5] Skinner
...
2-2-9- رابطه خودتنظیمی و انگیزش
یافتههای پژوهشهای انجام شده در چند سال گذشته در زمینه خودتنظیمی (برای نمونه پژوهشهای نینگ و داونینگ[1]، (2010)، برگر و کارابینگ،[2](2010)، پری[3] و همکاران، (2008)، لیوومک تیگ[4]، (2008)؛ اسلوکام و واندوال[5]، (2007)؛ بروئر ویوگستر[6]، (2006)، کلری و زیمرمن، (2004)؛ پنتریج و شانک، (2002)؛ ولترز[7]، (1998) نشان میدهد که دانشآموزان موفق و خودتنظیم، دارای ویژگیهایی مانند انگیزش درونی و باورهای خودبسندگی هستند، راهبردهای شناختی و فراشناختی را بیشتر به کار میبرند، به توانایی خود اطمینان دارند، و برای دستیابی به هدفهای خود منابع بیشتری را به کار میگیرند و عملکرد بهتری را نشان میدهند (رضایی نسب، 1389).
نتیجه تحقیق طولی (نینگ، داونینگ، 2010) نشان داد که خودتنظیمی دانش آموزان، انگیزش بعدی آن را پیشبینی میکند، همچنین یافته های حاصل از این مطالعه، انگیزش و خودتنظیمی را به عنوان وسیلهای برای تسهیل در موفقیت تحصیل مورد اهمیت قرار میدهد.
به اعتقاد آشر و پاجارز (2006)، باورهای دانش آموزان در خصوص دارا بودن راهبردهای خودتنظیم موثر در موفقیت تحصیلی، نقش برجسته ای در انگیزش تحصیل آنها دارد.
انگیزش با یادگیری و عملکرد رابطه متقابل دارد یعنی انگیزش بر عملکرد و یادگیری تاثیر گذارده و آنچه دانشآموزان انجام می دهند و یاد می گیرند بر انگیزش آنها اثر میگذارد.
(صمدی، 1387) تاثیر فوری و تداومی آموزش راهبردهای خودتنظیمی را بررسی کرده است. نتایج نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی قابل آموزش و یادگیری هستند. دانش آموزانی که انگیزش بیشتری دارند احتمال بیشتری وجود دارد که از راهبردهای یادگیری استفاده کنند (پینتریج و دیگروت، 1990).
به این معنی که دانش آموزانی که انگیزش بیشتری برای یادگیری تکالیف دارند از نظر انگیزش درگیری بیشتری در متون درسی دارند و از راهبردهای یادگیری بیشتری استفاده میکنند.
مفهوم معکوس این است که راهبردهای مورد استفاد دانش آموزان، انگیزش بعدی آنها را پیشبینی میکند. به این معنا که کاربرد موفقیتآمیز راهبردهای خودتنظیمی مانند تکرار و سازماندهی، منجر به بالا رفتن باورهای خودکار آمدی میشود. و بنابراین درگیری انگیزشی دانشآموزان در یادگیری دروس افزایش مییابد (جعفری، 1388).
اکسان (2009) در پژوهش خود دریافت که ضعف در مهارتهای خودتنظیمی، باعث انگیزش پایین و کاهش یادگیری میشود این مهارتها به یادگیرندگان برای انتخاب استراتژیهای یادگیری مناسب برای اهدافشان و به کاربردن در روند کار کمک میکند. بنابراین یادگیرندگان نیاز دارند که بدانند آنها چه طور یاد بگیرند و یادگیری چگونه تحقق یابد.
پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور
آلیسون، کرین، لیبور میرسکی[8] (2003) در پژوهش ارتباط بین شناخت، انگیزش و شادکامی را روی 224 دانشآموز دوره راهنمایی بررسی کردند و به این نتایج دست یافتند، دانشآموزانی که در موقع مطالعه از باورهای انگیزشی قوی برخوردارند از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری بهره میگیرند و احساس شادکامی بیشتر میکنند. ....
[1]. Ning & Downing
[2]Karabenick & Burger
[3].Pery &e t al
[4]. Liu & Mcteigue
[5]. Slocum& Wandovan
[6]. Breuer & Eugster
[7]. Walters
...
خرید و دانلود آنی فایل